فهرست مطالب
ماهنامه معرفت
سال سیام شماره 8 (پیاپی 287، آبان 1400)
- تاریخ انتشار: 1400/10/12
- تعداد عناوین: 9
-
-
صفحه 5
در راستای تعیین جایگاه مکتب علمی تربیتی علامه مصباح، کافی است به برخی از تعابیر بلند امام خامنهای در معرفی شان و منزلت علمی و معنوی و تربیتی ایشان به شرح زیر توجه ویژه معطوف داریم: از جنبه توانایی بسیار بالای علمی؛ تعابیر فاخری چون «صاحب نظر در مسایل اساسی اسلام»، «جبرانکننده خلا علامه طباطبایی و شهید مطهری»، «در دست داشتن مبانی فکری اسلامی»، «عقبه تیوریک نظام»؛ و از جنبه هنر و مهارت تربیتی؛ تعابیری چون «سرریز شدن فضل استاد در شاگردان»، «تربیت مجموعهای از طلاب و فضلای آگاه و وارد و صاحب دانش و بینش»، همه بیانگر برخورداری علامه مصباح از عناصر و ارکان تشکیلدهنده و هدایتکننده یک مکتب علمی تربیتی است. علاوه بر تعریف و تمجید رهبر معظم انقلاب از علامه مصباح، وجود آثار نوشتاری و صوتی بسیار با برکت، همچنین تعداد فراوان شاگردان و فرهیختگان تربیتیافته استاد راحل، و افزون بر این، سیره عملی آن بزرگوار شان و منزلت ایشان را بسیار بالاتر از یک نظریهپرداز در جایگاه یک صاحب مکتب به تصویر میکشاند؛ هرچند باید اذعان داشت که وصف چنین شخصیتهای جامع و برجسته و وارستهای در این قبیل قالبها هم نمیگنجد. در هر صورت، مکتب علمی تربیتی علامه مصباح از جهات چهاردهگانه زیر مکتبی سرآمد به نظر میرسد: 1. مسلک و مرام وجهاللهی: همه امور برای خدا، آموختن برای خدا، آموزش دادن به دیگران برای خدا، عمل به دانستهها برای خدا؛1 2. نگاه جهادی به فعالیتهای آموزشی تربیتی: راهاندازی فضای مناسب بهمثابه جبههای فرهنگی در مسیر کسب علم و معرفت و ادب و تربیت، درس خواندن جهادی، تحقیق جهادی، تدریس جهادی؛ 3. تقدم تزکیه بر تعلیم: با الهام از قرآن و روایات معصومان (ع) و رهنمودهای امام راحل (ره) و تجارب عملی خود علامه مصباح (ره)؛ 4. موضوع حکیمانه و متعالی: علم و حکمت و معارف الهی در دو ساحت حکمت نظری و حکمت عملی، در راستای تامین سعادت دنیوی و اخروی انسان؛ 5. رویکرد موثر اجتهادی فقاهتی: اجتهاد جامع توام با توانمندی بالا در استنباط فروع از مبانی و اصول؛ 6. تعلیم و تربیت روشمند: کاربست منضبط با تلفیقی از روشهای استنتاجی استنباطی اکتشافی، افزون بر بهرهبرداری از روش الگویی و تجربی و اندوختهها و تجارب مفید دیگران؛ 7. ابعاد فراگیر دانش و رفتار: جامعیت علمی ناظر به ابعاد گسترده و گوناگون فقهی، فلسفی، اخلاقی، حقوقی، سیاسی و...؛ 8. نظریهپردازی دقیق و ماندگار: در چارچوب جهانبینی اسلامی و با تحفظ بر سلسله باورها و ارزشها؛ 9. ابتکار و نوآوری: کشف رموز و پیچیدگیهای علمی و اعتقادی و فلسفی و سیاسی و... بر پایه بینش و نگرش عمیق و ریشهدار منتهی به ایجاد اندیشه بدیع و عمل مبتکرانه؛ 10. انصاف و مروت در نقد و بررسی افکار: مواجهه منصافانه با تاکید بر مراعات حقوق اشخاص و نظریات و دیدگاههای قابل ارزیابی و انتقاد با کمال دقت و درایت؛ 11. حضور دایم در جبهه مقدم مبارزه با شبهات: تجزیه و تحلیل شبهات با تمرکز بیشتر بر شبهات اعتقادی، فرهنگی، علمی و سیاسی بهمنظور کشف و بهکارگیری راههای رویارویی اصولیتر و موثرتر با شبههها و شبههافکنان؛ 12. استادپروری و نخبهپروری: مسرور بابت رشد و شکوفایی و تعالی فکری و علمی شاگردان و مشوق افراد مستعد همراه با تقویت ظرفیتها و خلاقیتهای آنان در مسیر نیل به جایگاه فاخر معلمی و استادی؛ 13. ثبات و استواری: استقامت مثال زدنی بر مبانی و اصول و باورها و ارزشهای تغییرناپذیر و ماندگار الهی از آغاز تا فرجام؛ 14. چشماندازی متناسب با افق اعلای الهی: تمرکز بر رسیدن و رساندن دیگران به قله کمال نهایی و مقام رضایت و قرب الهی. با عنایت به نگرش فوق، ورود تخصصی و جامع استاد به موضوع علوم انسانی به پشتوانه معارف قرآن یک گزینه استثنایی و یک ابتکار و نوآوری خلاقانه در کارنامه علمی و سیره عملی علامه مصباح بهشمار میرود، بهگونهایکه هیچ پیشینهای برای آن نمیتوان سراغ داشت. در اثر چنین ابتکاری، علوم انسانی در جایگاه مناسب خود زیر چتر معارف قرآن قرار گرفت. این جریان را باید یکی از نقشهای برجسته و ممتاز مکتب علمی تربیتی علامه مصباح برشمرد. موضوعات بااهمیتی چون خودشناسی و خودسازی، حکمت و فلسفه و عرفان، اعتقادات دینی و مذهبی، معارف قرآن در قلمروهای هستیشناسی، کیهانشناسی، خداشناسی، قرآنشناسی، معرفتشناسی، راه و راهنماشناسی، انسانشناسی، انسانسازی، همچنین طرح مسایل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و... همه ازجمله امور و معارفی است که براساس آن باید علامه مصباح و مکتب علمی تربیتی منتسب به ایشان را عقبه تیوریک نظام معرفی کرد، آنگونه که امام خامنهای بیان فرمودند: «مجموعهای از متفکران، علما و سابقهدارها در امر دین عقبه تیوریک نظام هستند و آن را تشکیل میدهند... الآن ما در حوزه قم علمایی داریم، بزرگانی داریم، صاحبنظرانی داریم، اندیشهپردازانی داریم،... خصوصا ما شخصیت علمی، فکری، روشنفکری برجستهای مثل آقای مصباح یزدی را در قم داریم.»2 سیری در آثار علمی تربیتی علامه مصباح آثار فراوانی از استاد بهجای مانده است که مشتمل بر مباحث کلیدی اخلاق بهویژه معرفت نفس و خودسازی، معارف قرآن، مباحث فلسفی و عرفانی، مباحث کلامی و اعتقادی، همچنین گفتارها و نوشتارهایی در قلمرو موضوعات و مسایل ویژه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... میباشد. در دامنه سیر مطالعاتی آثار استاد، گرچه میتوان الگوهای متعددی تنظیم و ارایه کرد؛ اما به نظر میرسد، مناسبترین الگوی مطالعاتی برای آثار استاد الگویی است که میتوان با نظارت و اشراف یک کارشناس خبره و آشنا به مجموعه آثار، مبتنی بر ترتیب موضوعی فوق در زمینههای اخلاق، معارف قرآن، فلسفه و عرفان، اعتقادات، موضوعات و مسایل ویژه، تنظیم کرد. بدیهی است، الگو قرار دادن چنین سیر مطالعاتی، اهل مطالعه را از راهنمایی استادان فن بینیاز نخواهد کرد. آنچه بر اهتمام استاد به اولویت اول قرار دادن مبحث اخلاق و تهذیب نفس گواهی میدهد، تالیف اولین اثر توسط ایشان در همین زمینه است. کتاب خودشناسی برای خودسازی نخستین اثر علمی تربیتی علامه مصباح است که در سن 25 سالگی توسط ایشان به رشته تحریر درآمد. بنده که شخصا توفیق یافته بودم به مطالعه و تدریس کتاب خودشناسی برای خودسازی بپردازم، روزی محضر استاد عرض کردم: کتاب شما را بسیار ظریف و مختصر و مفید و درعینحال جامع یافتم. ای کاش! فرصتی دست میداد شما خودتان به تفصیل مطالب میپرداختید. استاد فرمودند: نسخهای از این اثر را تقدیم استادم علامه طباطبایی کردم که ایشان پس از مطالعه آن به بنده از روی لطف و مرحمت اظهار داشتند شما «رندانه» خیلی از مطالب را در این کتاب گنجاندهاید. واژه «رندانه» از زبان علامه طباطبایی یعنی اینکه کار فوق العاده ارزشمند ارایه شده است. سایر آثار اخلاقی استاد نظیر اخلاق در قرآن، انسانسازی، پند جاوید، رهتوشه، و بیش از همه، بالغ بر دو دهه طرح مباحث اخلاقی توسط استاد در دفتر مقام معظم رهبری در قم، در واقع به نحوی تفصیل مطالب کتابی بود، که در عنفوان جوانی تالیف کرده بودند. انجام چنین رسالت خطیر اخلاقی توسط استاد، اهمیت تزکیه نفس همگام با تعلیم و تعلم و یا حتی پیشتر از آن را ترسیم میکند. افزون بر این، سلوک معنوی و اخلاقی استاد به مراتب نمایانتر از نوشتار ایشان سیرت و سیمای اخلاقی و معنوی ایشان را تا سطح یک اسوه شایسته و برجسته در معرض دید کسانی قرار میدهد که درصدد شناسایی و پیروی از الگوی سرآمد علمی و معنوی و اخلاقی هستند. به موازات برجستگیهای علمی و معنوی و اخلاقی استاد، باید از مهمترین یادگارهای علمی تربیتی ماندگار آن جناب؛ یعنی «طرح ولایت» سخن بهمیان آورد، که قلوب بسیاری از جوانان دختر و پسر این مرز و بوم را با شور و اشتیاق فراوان به تکاپو انداخته است، تا با تمام وجود از آثار با برکت این طرح نورانی بهرهمند شوند. امروزه با گذشت نزدیک سه دهه از پایهریزی و برگزاری دورههای متمادی طرح ولایت در مقاطع دانشآموزی و دانشجویی و استادی، این طرح در آستانه گسترش در سطح جوامع اسلامی است؛ که پیشبینی میشود با تاییدات الهی بهزودی مورد استقبال مسلمانان در سطح جهان قرار گیرد؛ تا آرزوی دیرینه آن مربی و استاد سفر کرده به خواست خدا تحقق یابد. تکریم دانش و پژوهش و دانشپژوه اهتمام به پاسداشت حرمت دانش و پژوهش و دانشپژوه و صیانت از آن را باید یکی دیگر از خصلتهای شخصیتی استاد برشمرد. در این زمینه، بد نیست به بیان یک خاطره بسنده کنم: بنده اولین مقالهای که در اولین دهه عمر طلبگیام نگاشتم، در زمینه فیزیولوژی احساس و ادراک با نگرش به علمالنفس فلسفی بود. طبق یک برنامه رسمی و براساس قراردادی علمی، این مقاله را میبایست جهت ارزیابی و اظهار نظر به دو استاد، یکی حوزوی و دیگری دانشگاهی تقدیم میداشتم. چند روزی پس از تقدیم مقاله به استاد حوزوی، خدمت آن استاد رسیدم، که وی برخلاف انتظارم مرا سخت مایوس و پشیمان ساخت؛ بهگونهایکه برخورد وی در نظرم بسیار ناامیدکننده و شکننده می نمود. به ذهنم رسید مقاله را محضر استاد، آیتالله مصباح تقدیم کنم. خدمت ایشان رسیدم و اجازه خواستم مقالهام را جهت دریافت نظر مبارکشان تقدیم کنم که با برخورد بسیار گرم و صمیمی ایشان مواجه شدم. دو سه روزی گذشت، تا مجددا برای دریافت نتیجه ارزیابی خدمتشان رسیدم. فرمودند: آفرین! مبارک است! کار باارزشی است. عرض کردم: صلاح میدانید برای یکی از استادان دانشگاه نیز جهت ارزیابی ارسال کنم؟ فرمودند: چراکه نه؛ حتما اقدام کنید. اظهارنظر آن استاد دانشگاه نیز مشوق و دلگرمکننده بود. اندیشه و اندیشمندی فراتر از مرزهای ملی و جغرافیایی قدرشناسی استاد از علم و دانش به این موارد محدود نمیگشت. گاه میشد هنگامی که برخی افراد با تنگنظری به دانش غربی نظر میکردند، استاد میفرمودند ما که از دانستن و فهمیدن دیدگاه و سخن دیگران هرگز نباید بر خود بخل بورزیم. دیگران مطالبی اظهار داشتهاند بهتر آن است که بهجای یکباره رد کردن اظهارات آنان، نخست درصدد فهم کلام و منظورشان برآییم و سپس به تجزیه و تحلیل و احیانا نقد منصفانه آن بپردازیم. استاد بر این باور بودند که هرکجا در هر گوشهای از جهان، اگر امکان حضور برای بازگویی اندیشه اسلام ناب و آشناسازی مردم با باورها و ارزشهای اسلامی حتی بهصورت گفتوگو و پرسش و پاسخ وجود داشت، باید اقدامات مناسب و مساعد را برای حضور و مشارکت و اظهارنظر به عمل آورد. نمونه کنشهایی ناظر به این طرز تفکر را میتوان در رابطه با امور گوناگونی، ازجمله موارد زیر جستوجو کرد: 1. برنامه اعزام طلاب به غرب در قالب اعزام دانشجو به دانشگاههای غربی، فرصت مغتنمی دست داد تا نهتنها برای تحصیل در مقطع ارشد و دکترا؛ بلکه فراتر از آن، در جهت تبیین اندیشههای اسلام ناب نیز برنامهریزی شود. 2. خاطرم هست پس از فارغالتحصیلشدنم از مقطع دکترا دانشگاه مکگیل کانادا، چند روزی مانده به بازگشتم به کشور، خدمت ایشان تلفنی تماس گرفتم؛ ایشان فرمودند: چنانچه میسر است چند ماهی بیشتر بمانم و با فراغت بال به دانشگاههای معتبر کشور کانادا سری بزنم و از تجارب آنها در بهکارگیری شیوهنامههای تحصیل و تدریس و تحقیقات و چندوچون فعالیتهای علمیشان اطلاعاتی کسب کنم؛ بلکه در ایران بتوان از آن تجارب استفاده کرد. البته متاسفانه بنا به دلایلی این امر میسر نگردید. 3. پیرو درخواست آیتالله اراکی نماینده وقت مقام معظم رهبری در مرکز اسلامی لندن از حضرت استاد جهت معرفی و اعزام سخنران زباندان به مرکز اسلامی لندن در دهه محرم سال 1378، بنده یکی از سه نفر اعزامی بودم. استاد فرمودند: در انگلیس سراغ دانشگاه حجاز3 برویم و با ریاست و مسیولان دانشگاه جلسهای ترتیب دهیم و از نظام آموزشی تربیتی آن دانشگاه اطلاعاتی بهدست آوریم تا از تجارب آن دانشگاه، در موسسه هم بتوان استفاده کرد. آن ایام مصادف بود با تعطیلات میاندوره دانشگاه که ما بهناچار با ریاست دانشگاه فیضالاقطاب صدیقی4 تماس گرفتیم و چند ساعتی در منزل ایشان به گفتوگو پرداختیم و گزارش آن را محضر استاد ارایه دادیم و دستورالعمل راهگشای ایشان را دریافت کردیم. 4. راهاندازی میزگردها و نشستهای علمی ویژه شیعه منونایت5 ازجمله مواردی بود که آیتالله مصباح بر تشکیل و تداوم و استمرار آن تاکید میورزیدند. این میزگردها و نشستها که طی دو دهه گذشته با عنوان مباحثات شیعه منونایت6 به زبان انگلیسی و با اشراف و نظارت آیتالله مصباح و با تکیه بر رهنمودهای مشوقانه ایشان با حضور و مشارکت تعدادی از اعضای هییت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ازیکسو، و تعدادی از اعضای گروه منونایت از سوی دیگر، با تفاهم و توافق کامل بر یک موضوع خاص، در یک فضای بسیار صمیمی، توام با احترام متقابل و به بیان کاملا رسای علمی برگزار شده است، گواه روشنی از اهتمام و جدی آیتالله مصباح نسبت به مطالعات و گفتوگوهای میانادیانی است. منونایت نام فرقهای از مسیحیت است که بیشتر در آمریکای شمالی در کانادا و آمریکا مستقر هستند. تاکنون (تا اواخر سال 1396) تعداد هفت دوره گفتوگو بهصورت یک در میان، یکبار در ایران و در موسسه امام خمینی(ره) و بار دیگر در کانادا در مرکز فعالیت منونایتها برگزار شده است و طبق قرار هنوز هم ادامه خواهد یافت. هفتمین دور نشست این گفتوگو اسفند 1396 (مارس 2018) در شهر وینیپگ کانادا در دانشگاه منونایت برگزار شد. بنا بود تا نشست هشتم اوایل سال 1398 در ایران برگزار شود، که بهعلت بروز و شیوع ویروس کرونا به وقت مقتضی موکول گردید. تاکنون مقالات ارایهشده در نشستهای مزبور در قالب چند کتاب بهچاپ رسیده است. آنچه بیان شد گوشهای از مختصات محوری مکتب علمی تربیتی علامه مصباح بود. بدیهی است، هریک از ویژگیهای مورد اشاره، نیازمند شرح و تفصیل بیشتری است که البته مجال و فرصت دیگری را میطلبد.
-
صفحه 9
آیتالله مصباح بهعنوان متفکر و اسلامشناسی جامع، در حوزههای گوناگون معارف اسلامی، نظرورزی و نظریهپردازی کرده است. یکی از حوزههایی که ایشان به نظرورزی و اصلاحگری پرداخته، عرفان اسلامیاست. از عرفان اسلامی روایتها و قرایتهای گوناگونی وجود دارد. ازهمینرو، اختلافنظر و موافق و مخالف نسبت به آن بسیار است. برخی از بزرگان همچون علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیتالله مصباح، تلقیای از عرفان اسلامی ارایه میدهند که از سویی حاصل تحلیل عقلی و از سوی دیگر، برآمد از متن آموزههای قرآنی و روایی است، بهگونهایکه رد و انکار این تلقی از عرفان آسان نیست. در این مقاله خطوط کلی اندیشههای عرفانی آیتالله مصباح را که روح آن برگرفته از قرآن کریم است، همراه با ملاحظات انتقادی و اصلاحی ایشان نسبت به برداشتهای ناصواب در این زمینه، به اختصار عرضه میشود؛ تا هم تشنگان عرفان اصیل اسلامی از زلال آن جرعهای برگیرند و هم با بهرهگیری از روشنگریهای آن استاد فرزانه، از لغزشها و افراط و تفریطها در این زمینه ایمن باشند. عمده مطالب مقاله برگرفته از کتاب «در جستجوی عرفان اسلامی» حضرت استاد است.
کلیدواژگان: گرایش عرفانی، عرفان اسلامی، شاخصه های عرفان اسلامی، سلوک عرفانی، مراتب توحید -
صفحه 17
سعادت بهعنوان هدف نهایی افعال انسانی، از دیدگاه آیتالله مصباح، بهمعنای قرب به خداست. از طرفی، رسالت علوم انسانی، شناسایی حقیقت یک رفتار و توصیه برای دستیابی به رفتار مطلوب است؛ در نتیجه، هر چیزی را که بهعنوان سعادت حقیقی انسان در نظر بگیریم، تعیینکننده جهتگیری ما در علوم انسانی و ارکان آن است. هدف، بررسی انواع تاثیرات سعادت بر ارکان علوم انسانی است. در مورد جمعآوری دادهها، از روش اسنادی و در مورد تحلیل دادهها از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. در بعد موضوع، پذیرش سعادت موجب نگرش به ابعاد الهی انسان و افعال او، ازجمله نیت و باطن اعمال انسان است؛ و در بعد مسیله، موجب انتخاب مسایل در راستای هدف نهایی و در حل مسایل علوم انسانی توصیفی، موجب تغییر توصیف ما از انسان و افعالش و مسایل مطرح در آن علوم، و در علوم انسانی دستوری، موجب جهتدهی باید و نبایدها به سوی کمال نهایی است؛ در بعد هدف، موجب نگاه ابزاری به هدفهای خرد در علوم انسانی، نسبت به هدف نهایی میشود و در بعد روش، موجب عدم انحصار در روشهای تجربی از قبیل کمی و توجه به روشهای دیگر، همچون روشهای نقلی و شهودی است.
کلیدواژگان: سعادت، قرب الهی، ارکان علوم انسانی، موضوع علوم انسانی، مسائل علوم انسانی، اهداف علوم انسانی، روش علوم انسانی -
صفحه 27
ارایه تعریفی دقیق از تمدن، کلید ورود به مباحث تمدنی است. مقاله تلاش میکند با روش تحلیلی اسنادی، بر پایه تعریف مفهوم تمدن از دیدگاه علامه مصباح، تحلیل دقیقی از تمدن و مولفههای این مفهوم ارایه کند و لایههای درهمتنیده و پنهان این تعریف، نمایان شود. در تجزیه و تحلیل تعریف، و تفکیک مفاهیم و نیز سرفصلها ما با چهار سرفصل اصلی در تعریف علامه مصباح مواجه هستیم: ویژگیهای کلی تمدن؛ زیربنا و بنیان تمدن؛ ساخت تمدن؛ و فرایند تمدنسازی براساس هرم نیازمندیهای کلان بشری. سعی شده است با این کار، مفاهیم تعریف در دستهبندیهایی توزیع شود تا از بیشکلی و پراکندگی معنایی مفاهیم و واژههای تعریف جلوگیری شود. در این تعریف، تمدن مفهومی است که از ویژگیهای کلان زندگی انسانهایی حکایت میکند؛ چتری که بر همه فعالیتهای اجتماعی سایه میافکند؛ از انسانهایی سخن میگوید که نوعی وحدت ارگانیک و اندامواره برای خود قایلاند و زندگی آنها از نوعی ثبات برخوردار است؛ کسانی که با تقسیم کار اجتماعی و با استفاده از همه نعمتهای مادی و غیرمادی در شکل طبیعی و مصنوعی، تلاشهای برنامهداری برای رفعنیازها، دفعخطرها، ارتقای بهرهها و رسیدن به آرمانها انجام میدهند.
کلیدواژگان: تمدن، فرهنگ، نظام، مهندسی تمدن، هرم نیازهای تمدنی -
صفحه 41
یکی از مهمترین مباحث در حکومت اسلامی، مسئله نقش مردم در حکومت است. با توجه به اینکه مبناییترین اعتقاد در اسلام، باور به توحید است، در این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی، پس از بیان توحید و مراتب آن از منظر این دو اندیشمند اسلامی، نقش مردم در مشروعیت سیاسی تبیین و در ادامه به بررسی تطبیقی مشارکت سیاسی و نسبت آن با توحید و مراتب آن از منظر این دو اندیشمند اسلامی پرداخته شده است. در نتیجه این پژوهش، با توجه به اشتراک نظر در باور به توحید و مراتب آن، از نظر این دو اندیشمند اسلامی، مردم در مشروعیت سیاسی حکومت اسلامی هیچ نقشی نداشته و نقش آنها فقط تحققبخشی به حکومت از باب تکلیف است. ایشان در باب مشارکت سیاسی، حق تعیین نظام و ساختار آن، تعیین حاکم و کارگزاران، تعیین قانونگذار، مجری قانون و نظارت بر قانون را از آن خداوند متعال میدانند و معتقدند که دیگران فقط با اذن الهی حق انجام چنین اموری را دارند.
کلیدواژگان: امام خامنه ای، آیت الله مصباح، توحید، مشارکت، مشروعیت سیاسی -
صفحه 53
انسان تربیتیافته اخلاقی، فردی است که بر عواطف خود کنترل داشته و آنها را در مسیر رضایت الهی ابراز میکند، و این مهم نیازمند آمادهسازی و برداشتن موانع است؛ چراکه تربیت اخلاقی در بعد عاطفی دارای دو بعد سلبی و ایجابی است؛ که در بعد سلبی، پیرایش نفس از رذایل عاطفی و در بعد ایجابی، آراستن آن به فضایل عاطفی مدنظر است. به گفته اهل عرفان، اول تخلیه، سپس تجلیه. نخست باید نفس را از آلودگیها پیراست و سپس آن را با فضیلتهای اخلاقی آراست. ازاینرو، میتوان به اهمیت روشهای اصلاحگرایانه عاطفهمدار در تربیت اخلاقی پی برد. هدف از این مقاله استخراج روشهای اصلاحگرایانه عاطفهمدار در تربیت اخلاقی براساس دیدگاه آیتالله مصباح است. روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است و با مراجعه به یادداشتها، تالیفها و سخنرانیهای استاد انجام گرفته است. یافتهها نشان میدهد که جهت اصلاح عواطف مذموم در تربیت اخلاقی میتوان از روشهای پیشگیری، غفلتزادیی، تذکر، ترهیب، و موعظه بهره گرفت.
کلیدواژگان: تربیت اخلاقی، بعد عاطفی، روش های اصلاح گرایانه، دیدگاه آیت الله مصباح -
صفحه 65
شناخت حدیث مانند شناخت هر متن دیگر، مبتنی بر مبانی خاصی است و داشتن مبنایی خاص بهمعنای داشتن نوع ویژهای از فهم است و بیشتر اختلاف فهمها در باب حدیث به تفاوت مبانی بازمیگردد. آیتالله مصباح درباره مبانی حدیثشناسی اثر مستقلی ندارد؛ ولی از پژوهشهای حدیثی منتشر شده از ایشان و نیز مباحثی که در باب پروهشهای دینی دارند، میتوان بخشی از مبانی دخیل در شناخت حدیث را اصطیاد کرد و شواهدی را نشان داد. این پژوهش با هدف تبیین برخی از اثرگذاریهای مبانی آیتالله مصباح در شناخت و تفسیر حدیث، با روش تحلیل و توصیف، برخی از مبانی را شناسایی و اثرگذاری آن را در فهم گوشزد کرده و به این نتیجه رسیده است که حدیث برخلاف قرآن، تحریفپذیر بوده و شواهدی مانند تصحیف الفاظ، سقط و افتادگی از متن، وضع، نقل بهمعنای ناصواب، تغییر اعراب و قرایتپذیری بر این تحریفپذیری دلالت دارد. همچنین به باور ایشان زبان حدیث عرفی عقلایی و در عین حال دربردارنده بیان نمادین در پارهای از موارد است. معصومان گوینده حدیث، حکیم و مصلحتاندیش و هدایتگر بوده و با رعایت سطح فهم مخاطب، ویژگیهای تاثیرگذار مخاطب در فهم را در نظر داشتهاند. همچنین مفسر حدیث نیز ممکن است از پیشفرضها و پیشدانستهها و علایق و انتظارات خویش متاثر گردد.
کلیدواژگان: حدیث، فقه الحدیث، مبانی حدیث شناسی، آیت الله مصباح -
صفحه 77
اصول تربیت از دیدگاه علامه مصباح برگرفته از نقطهنظرات استاد از لابهلای آثار گفتاری و نوشتاری ایشان است که به بخشی از معارف قرآن در زمینه اصول تعلیم و تربیت اسلامی اشاره دارد. این نوشتار ابتدا نقطهنظرات ایشان در این زمینه را تحت عنوان «اصول عملی تعلیم و تربیت اسلام» یادآور شده و آنگاه با جستوجو در آثار ایشان، مجموعهای از اصول عام تعلیم و تربیت را استنباط و استخراج کرده است. هدف، آشنایی مخاطبان با نظرات استاد در زمینه اصول تعلیم و تربیت بوده که با روش توصیفی استنباطی انجام گرفته است. این اصول عبارتند از: اصل لزوم توجه به اختیار و آزادی انسان؛ اصل استمرار و استقامت؛ اصل اولویتسنجی؛ اصل زمینهسازی در متربی؛ اصل تدریج و اعتدال؛ اصل توجه به تفاوتهای فردی و اجتماعی؛ اصل توجه به فطرت و ویژگیهای آن؛ اصل لزوم استفاده از فرصتها؛ اصل لزوم عمل (متربی) به علم (خود)؛ اصل لزوم مسئولیتپذیری و توازن مسئولیت و توانمندی در متربی؛ اصل پذیرش قانون و مقررات (توسط متربی)؛ اصل تقدم مصالح معنوی بر مصالح مادی.
کلیدواژگان: تعلیم، تربیت، اصول تعلیم و تربیت، اصول عملی، اصول عام، علامه مصباح -
صفحه 91
مقاله حاضر با عنوان «بررسی و مقایسه شخصیت علمی علامه مصباح و خواجه نصیرالدین طوسی با رویکرد تربیتی» بهمنظور تبیین برخی امتیازات آن دو عالم بینالمللی شیعی تدوین شده است. این نوشتار بهدلیل ارتباط مستقیم با متون دینی و آثار مکتوب شخصیتهای مورد بررسی، باروش توصیفی تحلیلی انجام شده است. با وجود فاصله زمانی طولانی زندگی علامه مصباح با خواجه نصیرالدین طوسی، مشابهت آن دو بزرگوار در تحصیل، جایگاه علمی، فعالیتهای علمی، تربیت شاگرد و آثار تالیفی نسبتا زیاد است. همانگونه که خواجه نصیرالدین در قرن هفتم در موارد یادشده، سرآمد و پرآوازه بود؛ علامه مصباح در عصر حاضر در تنوع آثار، تربیت شاگرد و راهاندازی مراکز موثر علمی کمنظیر است. افزون براین امتیازات، علامه مصباح از ویژگیهایی همچون انگیزه دینی قوی، اندیشه جهانی نشر علوم اسلامی و نیز مدیریت اثربخش برخوردار بوده، که نتایج آن در اکثر مراکزعلمی کشورهای مخلف، بهروشنی مشاهده میشود.
کلیدواژگان: مقایسه، شخصیت علمی، علامه مصباح، خواجه نصیرالدین طوسی، رویکرد تربیتی
-
Page 5
-
Page 9
Ayatollah Mesbah, as a thinker and comprehensive Islamologist, has theorized in various fields of Islamic education. Islamic mysticism is one of the fields of thought in which he has studied and reformed. There are various currents and schools of thought from Islamic mystics. Hence, there are many disagreements in this area. Some great scholars, such as Allameh Tabatabai, martyr Motahari, and Ayatollah Mesbah, offer a view of Islamic mysticism that is, on the one hand, the result of rational analysis and, on the other, the result of the Quranic and narrative teachings, so that it is not easy to deny their views. This article briefly reviews the outlines of Ayatollah Mesbah's mystical thoughts, taken from the Holy Qur'an, along with his critical and correctional views on misconceptions in this area so that both the thirsty for genuine Islamic mysticism can take a sip from its clarity and be safe from slips and excesses in this field. The main content of the article is taken from the book "In Search of Islamic Mysticism" by Ayatollah Mesbah.
Keywords: Mystical orientation, Islamic mysticism, characteristics of Islamic mysticism, mystical behavior, levels of monotheism -
Page 17
Happiness as the ultimate goal of human deeds, from Ayatollah Mesbah's point of view, means closeness to God. On the other hand, the mission of the humanities is to identify the truth of a behavior and advice to achieve the desired behavior; consequently, anything we consider as the true happiness of man determines our orientation in the humanities and its pillars. This paper seeks to investigate the various effects of happiness on the pillars of the humanities. Documentary method was used for data collection and descriptive and analytical method was used for data analysis. In the dimension of the subject, accepting happiness causes an attitude towards the divine dimensions of man and his actions, including the intention and inwardness of human actions. And in the dimension of the problem, causes the selection of problems in line with the final goal and in solving the problems of descriptive humanities, causes the change of our description of man and his actions and issues in those sciences, and in grammatical humanities, causes the do's and don'ts towards final perfection. In the goal dimension, it leads to an instrumental view of micro-goals in the humanities, relative to the Ultimate goal. In the method dimension, it causes non-exclusivity in experimental methods such as quantitative and attention to other methods, such as narrative and intuitive methods.
Keywords: happiness, nearness to God, pillars of humanities, subject of humanities, issues of humanities, goals of humanities, method of humanities -
Page 27
Providing an accurate definition of civilization is the key to entering into the discussions of civilization. Using a descriptive-analytical method and focusing on Allameh Mesbah's definition of the concept of civilization, this paper seeks to provide a detailed analysis of civilization and the components of this concept so that its intertwined and hidden layers become more visible. In analyzing the definition, and separating the concepts as well as the topics, we are faced with four main topics in the definition of Allameh Mesbah; general characteristics of civilization; infrastructure and foundation of civilization; building civilization; and the process of civilization based on the pyramid of macro-human needs. In this research, an attempt has been made to distribute the concepts of definition in categories in order to prevent the semantic form and dispersion of the concepts and terms of definition. In this definition, civilization is a concept that describes the major features of human life; an umbrella that overshadows all social activities; it speaks of people who have a kind of organic and physical unity and their lives have a kind of stability. Those who, by dividing social activity and using all material and immaterial blessings in natural and artificial form, effort to meet needs, ward off risks, enhance benefits, and achieve ideals.
Keywords: civilization, culture, system, civilization engineering, civilization needs pyramid -
Page 41
One of the most important issues of the Islamic government is the role of the people in the government. Using a descriptive-analytical method, expressing monotheism and its levels based on its fundamental status in Islam, this paper seeks to study the relationship between believing in monotheism and political participation from the perspective of Imam Khamenei and Ayatollah Mesbah. Considering the common opinion of these two thinkers in the belief in monotheism and its levels, the findings show that the people have no role in the political legitimacy of the Islamic government, while they can only pave the way for the realization of the Islamic government. Regarding political participation, the right to determine the system and its structure, the appointment of the ruler and agents, the appointment of the legislator, the law enforcer and the overseer of the law, these two thinkers consider these matters to belong to God Almighty and believe that others have the right to do such things only with God's permission.
Keywords: Imam Khamenei, Ayatollah Mesbah, monotheism, participation, political legitimacy -
Page 53
A morally educated person is a person who has control over his emotions and expresses them in the path of divine satisfaction, but this requires preparation and removal of obstacles; because moral education in the emotional dimension has two dimensions, negative and positive. In the negative dimension, the soul is adorned with emotional vices, and in the positive dimension, the soul is adorned with emotional virtues. According to mystics, first relinquishment, then adornment. Hence, the importance of emotion-oriented reformist methods in moral education can be understood. This article seeks to extract emotion-oriented reformist methods in moral education based on the view of Ayatollah Mesbah. Using a descriptive-analytical method this paper has been proposed based on Ayatollah Mesbah's notes, books and lectures. The findings show that in order to modify the reprehensible emotions in moral education, methods of prevention, neglect, warning, intimidation, and preaching can be used.
Keywords: moral education, emotional dimension, reformist methods, Ayatollah Mesbah's perspective -
Page 65
Knowing a hadith, like knowing any other text, is based on certain principles and having a special basis means having a special kind of understanding, which is the background of differences of understanding about hadith. Ayatollah Mesbah has no independent work on the basics of hadith studies, but from his hadithi researches as well as his discussions about religious studies, some of his hadith foundations can be extracted. Using a descriptive-analytical method this paper studies the influences of Ayatollah Mesbah's principles on recognizing and interpreting hadith. The results show that the hadith, contrary to the Qur'an, is distortable and evidences such as error writing, text fragmentation, making a hadith and attributing it to the Infallibles, quotation in the sense of incorrect, change of diacritical marks and readability indicate this distortion. He believes, the language of hadith is a rational custom and at the same time it contains symbolic expression in some cases. The narrators of the hadith were infallible, wise and guiding, and considered the expediency of affairs and have considered the influential characteristics of the audience in understanding. Of course, the interpreter of the hadith may also be influenced by his presuppositions, knowledge, interests and expectations.
Keywords: hadith, fiqh of hadith, fundamentals of hadith studies, Ayatollah Mesbah -
Page 77
Allameh Mesbah's educational principles in this article are taken from his spoken and written works, which refers to a part of the teachings of the Qur'an in the field of Islamic education. This article first mentions Allameh's point of view in this field under the title of "Practical Principles of Islamic Education" and then, by searching his works, it has extracted a collection of general principles of education. Using a descriptive-analytical method this paper seeks to familiarize the audience with Allameh Mesbah's views on the principles of education. These principles are: the principle of the necessity of paying attention to human free will, the principle of continuity and endurance, the principle of prioritization, the principle of grounding in the educator, the principle of gradualism and moderation, the principle of paying attention to individual and social differences, the principle of paying attention to nature and its characteristics, the principle of the need to seize opportunities, the principle of the necessity of the educator acting upon his knowledge, the principle of the need for being responsible and balance of responsibility and ability in the educator, the principle of acceptance of laws and regulations (by instructor) and the principle of precedence of spiritual materials over material materials.
Keywords: education, training, principles of education, practical principles, general principles, Mesbah Yazdi -
Page 91
This article seeks to examine some of the characteristical and scientific advantages of Allameh Mesbah and Khajeh Nasir al-Din al-Tusi, two Shiite International Scholars, in terms of educational performanc. Using a descriptive-analytical method and given the direct connection between the works of these two scholars with Islamic teachings, this paper has been proposed. Despite the long period between Allameh Mesbah and Khajeh Nasir al-Din al-Tusi, the similarities between these two noble scholars in education, scientific status, scientific activities, student training, and authorship are relatively high. As Khajeh Nasir al-Din was prominent in the seventh century in these cases, Allameh Mesbah was unique in the present era in the variety of works, student training and the establishment of effective scientific centers. In addition to these advantages, Allameh Mesbah has characteristics such as strong religious motivation, global thinking in the publication of Islamic sciences as well as effective management, the results of which can be clearly seen in most scientific centers in different countries.
Keywords: comparison, scientific personality, Allameh Mesbah, Khajeh Nasir al-Din Tusi, educational approach